پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

سیلی محکمی که صدایش گوش اجانب و جریان فتنه را کر کرد!


انتخابات مجلس نهم سرانجام روز جمعه 12 اسفند در حالی برگزار شد که اولین انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و فتنه 88 بود و عوامل داخلی و خارجی فتنه‌ی همه توان خود را بر از رونق انداختن انتخابات متمرکز کردند.(در ادامه مطلب حتما بخوانید)



هدف‌گذاری اصلی غرب در انتخابات مجلس ایران، کاهش محسوس مشارکت بود تا پیام‎هایی از جنس پیام‌های زیر را بتواند برای افکار عمومی داخل و خارج از ایران و به ‌ویژه مردم کشورهای متأثر از بیداری اسلامی ارسال کند:

- بی‌اعتمادی مردم به برگزار کنندگان و سلامت انتخابات و اطمینان نداشتن از محفوظ ماندن آرای‎شان و در نتیجه بی‌تأثیر بودن حضور آن‌ها در فرآیند انتخابات

- بی‎تفاوتی و ناامیدی مردم به آینده، یأس از همه‌ی جریان‌های سیاسی درون نظام و ناامید شدن از اصلاح امور کشور و در نتیجه مشارکت نکردن در روندهای دموکراتیک و در مقابل ذخیره شدن پتانسیل‌های مخالف وضع موجود به نفع نافرمانی‌های مدنی

- دل‎خوری از نحوه‌ی برخورد با آشوب‎های سال 88 و سران فتنه و خانه نشینی بدنه حامی این جریان در نبود جریان سیاسی مورد علاقه‌شان

- دل‌زدگی از کلیت نظام به‌دلیل وجود برخی از مشکلات اقتصادی و اختلاف‌های سیاسی میان قوا

- کاهش حمایت مردم از سیاست‎های داخلی و به‌ویژه خارجی دولت و ایجاد زمینه برای تشدید فشارها و تهدیدها

- القای شکست خورده و ناکارآمد بودن الگوی جمهوری اسلامی و جلوگیری از تکثیر آن در شرایط نظام‌سازی در کشورهای دست‎خوش بیداری اسلامی

در این زمینه، راهبرد کاهش مشارکت مردم ایران در انتخابات مجلس، در طی ماه‎های گذشته یکی از خطوط ثابت برنامه‌ریزی‌های غرب با به‌کارگیری همه‌ی ابزارها بود و تهدیدها و ابزارهای نرم، نیمه سخت و سخت به‌طور کم‎سابقه‎ای علیه ملت ایران فعال شد، به‎طوری که از چند ماه قبل سه پرونده تروریسم، حقوق بشر و هسته‌ای در قبال ایران به‌طور ویژه فعال شد. در موضوع تروریسم، ادعای طراحی ایران برای ترور سفیر عربستان در واشنگتن مطرح شد.

همچنین سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران، احمد شهید را به‌عنوان گزارش‌گر ویژه تعیین کرد که وی به‌طور مستقیم با محافل منافقین و ضد انقلاب مرتبط شد.

در موضوع هسته‌ای نیز امریکا و اروپا با هم‌افزایی با مدیرکل گوش به فرمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به اتهام‌زنی‌های بی‌اساس خود اضافه کردند و سنگین‌ترین تحریم‌های اقتصادی و سیاسی ممکن را علیه ایران فعال کردند.

علاوه بر این اقدام‌ها، غرب برنامه‎های نرم،‌ نیمه سخت و تهدیدهای سخت خود علیه ایران را نیز به‌طور ویژه فعال کرد، به‌طوری که در فاز تهدید سخت، در طی ماه‌های گذشته به‌طور بی‌سابقه‌ای احتمال حمله‌ی رژیم صهیونیستی به ایران در رسانه‌ها و یا از سوی مقام‌های غربی و اسرائیلی عنوان شد که البته پس از بیانات صریح رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه 14 بهمن تهران و تأکید ایشان بر راهبرد "تهدید در مقابل تحریم و تهدید"، این ادبیات در محافل دشمنان ملت ایران به‎طور قابل توجهی افت کرد و حتی در اظهارات نتانیاهو، اوباما، سارکوزی و... به ضد خود تبدیل شد.

در فاز نیمه‌سخت نیز ترور شهید احمدی روشن حدود دو ماه قبل اجرا شد و در عین حال، برخی موارد خراب‌کارانه دیگر نیز با هوشیاری نیروهای امنیتی در تهران و شهرستان‌ها خنثی شد.

در فاز نرم هم رسانه‌های ضد انقلاب و غربی با تمام ظرفیت خود تلاش کردند که پیام‌های ناامید کننده از وضعیت داخلی کشور را تولید و پمپاژ کنند. برخی از این پیام‌ها که طیف وسیع و متنوعی را در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در بر می‌گرفت، از طریق شبکه ارتباطی فتنه به تعدادی از رسانه‌های داخلی نیز تزریق شد؛ نبود امکان برای انتخابات آزاد، سلب حق انتخاب و رأی مردم، تمکین نکردن حاکمیت به رأی مردم و آرای آن‌ها، بی‌کفایتی دولت در اداره کشور، بی‌پایه بودن شعار عدالت، تأکید ویژه بر تورم و فساد اقتصادی، برجسته کردن مشکلات اجتماعی مانند اعتیاد، ایدز، طلاق، القای فاصله میان نخبگان فرهنگی و هنری کشور با نظام، ادعای بی‌اعتبار و منزوی شدن ایران در مجامع بین‌المللی و... تنها بخشی از محورهای سفارشی به رسانه‌های بیگانه، ضد انقلاب و بعضا رسانه‌های داخلی (دانسته یا ندانسته) برای پر کردن آنتن و صفحات این رسانه‌ها بود.

راهبرد "مشارکت حداقلی" آن‌قدر برای غرب اهمیت داشت که حتی جریان داخلی فتنه به تبعیت از نسخه‌ی پیچیده شده خارجی، حاضر شد دست به یک قمار تاریخی بزند و با تحریم انتخابات، عملاً خود را به یک جریان اپوزیسیون مشابه گروهک نهضت آزادی تبدیل کند که در نتیجه‌ی این مرزبندی روشن با نظام، عملاً صلاحیت حضور در حاکمیت را برای همیشه از دست داد.

در عین حال، غرب که با تجربه شش سال گذشته یعنی از دولت نهم به بعد، دریافته است که رفتار ایران تابعی از فشارها نیست و چنانچه قرار باشد، فشارها به‌عنوان یک متغیر در نظر گرفته شود، حتی می‌توان رفتار ایران را در قبال فشارها، تابع معکوس دانست، این‌بار از پروژه "تلفیق فشارها" چندان به‌دنبال وادار کردن سطح حاکمیت به تجدید نظر در ارزیابی‌ها و تصمیمات خود نبود، بلکه قصد داشت از این فشارها به‎عنوان عمال ایجاد گسست میان مردم و نظام استفاده کند، یعنی برعکس ادعاهای قبلی مبنی بر اینکه هدف از فشارها و تحریم‌ها دولت ایران است نه مردم ایران، این‌بار با تشدید تحریم‌ها و به‌کارگیری عوامل تشدید کننده، دقیقاً به‌دنبال ایجاد گسل میان مردم و حاکمیت بود.

غرب همچنین امیدوار بود که در شرایط نظام سازی در کشورهای منطقه بتواند الگوی جمهوری اسلامی ایران را یک مدل شکست خورده و ناکارآمد نشان بدهد که حتی مردم خود این کشور نیز آن را قبول ندارند، چه برسد به اینکه بخواهد برای سایر نظام‌ها و ملت‌ها الگو باشد.

اما سیلی سختی که مردم ایران امروز به جبهه استکبار زدند، نشان داد که گویا غربی‌ها هنوز نمی‌خواهند با درس گرفتن از اشتباه‌های محاسباتی پیاپی خود در کانال‌های اطلاعاتی و تحلیلی‌شان در قبال ایران تجدیدنظر کنند، به‌طوری که مجموعه فشارها و تهدیدها نه تنها موجب ایجاد گسل میان حاکمیت و ملت نشده بلکه به‌عنوان یک عامل انسجام بخش در قبال تهدید بیرونی عمل کرده است.

همچنین حدود سه سال پمپاژ ادعاهایی مانند تقلب و فتنه عمیق و چند لایه 88 نیز نه تنها به کاهش اعتماد عمومی آن‌طور که افرادی حتی در داخل مانند هاشمی رفسنجانی مدعی آن بودند، منجر نشده است، بلکه ملت ایران، تهدید فتنه 88 را پس از سربلند بیرون آمدن از این آزمون به یک فرصت تبدیل کرده، به‌طوری که به‌عنوان یک عامل هوشیار کننده و زنگ خطر، ظرفیت مضاعفی از بصیرت و انگیزش را برای نظام ایجاد کرده است و افزایش مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی نسبت به دور هشتم، آن‌هم در پی این حجم از فشارها، تهدیدها و بحران‌ها می‎تواند موضوع بحث جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی در ایران و جهان باشد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد