پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

سالمرگ سبز

حیف وقتی که بخواد صرف این وطن فروشان بی غیرت بشه.از همه ی دوستان عذر خواهی میکنم که میخوام بعد از مدت ها دوباره از این منافق ها پست بذارم.

هرچی سعی کردم اسمی از این جنبش مضحک(سبزی)نیارم نشد،اخه مثل اینکه دوباره دلشون هوای 9 دی و 22 بهمن و 25 بهمن و... کرده!نمیدونم اصلا چجوری روشون میشه اعلام موجودیت میکنن؟! یکی نیست بگه بابا بخدا وقاحت هم اندازه ای داره!چقدر تو این دوسال دست و پا زدین که دیده بشین؟!

چقدر بیانیه دادین که 25 بهمن انقلابی سبز میکنن؟!

قرار میذارین خودتون نمیاین !!؟

تو این دوسال هرجا گفتین میخواین انقلاب! کنین ما اومدیم! امسال هم در خدمتیم!

عیبی نداره،بالاخره یجوری باید خودی نشون بدین دیگه!

من معمولا تو وبلاگم اینطور محاوره ای متن نمیذارم،اما گفتم شاید اینبار بتونم منظورمو برسونم که هیچی نیستین! اخه با هرکی باید متناسب با فهمش صحبت کرد.

بگذریم!!

چندتا کاریکاتور برای دوستان خوبم میذارم که  اقلا تو سالمرگتون کلی بخندن!


کلام آخر:

ماییم و نوای بینوایی

بسم ا... اگر حریف مایی!



برای مشاهده سایز اصلی،روی عکس ها کلیک کنید





به اشتراک بگذارید:

کلمات کلیدی:

جنبش ننگ سبز،منافق،مضحک،مرگ بر موسوی،مرگ بر کروبی،میرچیزک

نظرات 3 + ارسال نظر
عشق یعنی یه پلاک سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:52 http://ghannaseh.blogfa.com

سلام با افتخار لینک شدین.

پست خوبی بود کلی خندیدیم

سلام ممنون حضورتون
شما هم لینک شدی

no سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 15:50

تو ک س ننت
راست میگید یه روز بزارید ما هم بیاییم تو خیابونا تا ببینیم شما بیشترید یا ما با اون علی یه دستتون

محمد عرفان رازقی شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 14:30

بسم الله الرّحمن الرّحیم

نقدی بر فیلم جدایی نادر از سیمین
امروزه رسانه های ایران شاهد ظهور و ورود انواع فیلم های بلند اعمّ از تلویزیونی و سینمایی است. هر کدام از این فیلم ها برای هدف خاصی تولید و عرضه می شوند . تعداد بسیاری از آنها صرفاً جهت کسب درآمد تولید شده و هدف آنها تنها خنداندن و وقت گذراندن تماشاگران است ،که البته فایده ی چندانی برای تماشاگران نخواهد داشت. اکثر این نوع فیلم ها درونمایۀ طنز و عشق و عاشقی دارد اما نکات اخلاقی را نیز می توان در آنها یافت . برخلاف آن، فیلم هایی نیز وجود دارند که علاوه بر کسب درآمد اهداف دیگری را دنبال می کنند . این فیلم ها که اکثرا درقالب های اجتماعی عرضه می گردند گاه در جهت ترویج رفتارهای نیک اجتماعی و ارزش های دینی به کار می روند و گاه درجهت ترویج عقائد، تفکّرات و بینش های نویسنده و یا کارگردان می باشند که درونمایۀ آن منوط به مکتب دینی و بینشیِ آن فرد است . در نتیجه این فیلم ها بسته به سبک و کیفیت کار بر بینندگان تأثیر می گذارند. واضح است که این تأثیر می تواند خوب یا بد باشد و چنانچه فیلم دارای ارزش کیفی بالایی باشد ،بیشتر فروش رفته و تأثیرات آن درجامعه وسعت بیشتری خواهد داشت .
((جدایی نادر از سیمین)) اثر اصغر فرهادی از این قبیل فیلم هاست . این فیلم که درقالب اجتماعی عرضه شد، با نقش آفرینی خوب بازیگران و کارگردانی خوب به یکی ازپرفروش ترین فیلم های اجتماعی بدل گشت که جوایز بسیاری نیز در نقاط مختلف جهان کسب نمود . پس از مشاهدۀ این فیلم به نکاتی دست یافتیم که در زیر ذکر کرده و نتیجه گیری هایی نیز انجام شده است. این نکات را در زیر می آوریم :
ابتدای فیلم با تصاویری از کپی کردن چند شناسنامه و کارت ملی آغاز می شود که ذهن مخاطب را متوجه انواع امور اداری ، حکومتی و قضایی در ایران می سازد. سپس صحنه ای را ازدادگاه خانواده نشان می دهد که سیمین قصد جدایی ازنادر را دارد. درضمن صحبت ها مشخص می شود که سیمین به دلیل شرایط موجود در ایران قصد طلاق و خروج ازکشور رادارد . وقتی که نادر ازاو می پرسد چرا دخترش را هم می خواهد ببرد او پاسخ می دهد : ((ترجیح میدم بچه ام تو این شرایط بزرگ نشه)) . این جمله خود گویای ضدّیت فرد با نظام و شرایط فعلی ایران اسلامی است . البته عدم پایبندی سیمین به حجاب ، خود گویای اینست که فرد با اسلام رابطه خوشی ندارد. اکثر زنانی که درطول فیلم نیزمشاهده می شوند همینگونه اند درنتیجه تداعی می شود که مخالفین اسلام و نظام اسلامی اکثریت عموم را دارا هستند. اندک زنان باحجاب نیز تنها درمکانهایی همچون کلانتری و دادگستری دیده می شوند!! .
در این صحنه ، همچنین تداعی می شود که طلاق در ایران دارای سخت گیری های بسیار می باشد از جمله اینکه تنهامرد باید به طلاق راضی باشد و اینکه اجازه ی پدربر دختر برای خروج از کشور شرط است و ... . هرکدام از این موارد نشانگر نارضایتی از قانون اسلام است که دائم از حالات سیمین می توان این را دریافت . در آخر هم سیمین با نارضایتی کامل از دادگاه خارج می شود .
در صحنه ی بعد زنی باحجاب و چادری دیده می شود که همراه با دختر کوچکش برای کار به خانه ی نادر آمده است. این زن که راضیه نام دارد حامله است و به خاطر فقر وبدهکاری شوهرش ناچاراً مجبور به کار شده است. با اندکی توجه مشّخص می شود که فیلمنامه طوری طراحی شده که در صحنه های متعدّد قشرمذهبی و متدین را در تقابل با قشر مقابل آن (یعنی کم اعتقاد و بدحجاب) قرار میدهد به طوری که می شود به مقایسۀ آن دو پرداخت. برای مثال خانواده ی راضیه خانم بسیار فقیر است درحالیکه خانواده ی نادر در زندگی عادی به سرمی برد و مشکلی ازاین جهت ندارد. یا از جهت سواد و تحصیلات ،شوهر راضیه خانم سواد چندانی ندارد وبه تبع بیکاراست درحالی که سیمین خود تدریس میکند و خانم قهرایی که معلم ترمه (دخترنادر) است نیز فردی تحصیل کرده می باشد. در کل انگار افراد با سواد ،هیچ کدام به دین اسلام اعتقاد ندارند وتنها افراد ساده وکم سواد متدیّن مانده اند !!!. در مورد حجاب زنان نیز همینگونه است. بارها دیده می شود که چادر راضیه خانم عامل رنج و زحمت و سختی اوست. ولی دیگر بازیگران زن اینطور نیستند به طوری که در خانه و دیگر مکانها آزاد و بدون دردسر راه می روند. همچنین پایبندی راضیه خانم به مسائل دینی به گونه ای نشان داده می شود که دائم برای او زحمت ایجاد کرده و باعث رنج و آزار او می باشد. در این موارد می توانید دوباره فیلم را مشاهده کرده تا به صحت آن پی ببرید.
در صحنه های بعدی هنگامی که راضیه خانم سوار ماشین سیمین می شود از اینکه باید با یک مرد (نادر) در خانه تنها باشد ابراز ناراحتی می کند و می گوید (( سخته، سخته!!)). حساسیت او در روز اول کار نیز همینگونه است هنگامی که ناچار می شود فرش نجس را بشوید و نیز آن زمان که می خواهد پدر نادر را تمیز کند ، از دفتر مرجع مسئله را می پرسد و بعد عمل می کند . یا آن هنگام که دخترش لباس خود را اندکی نجس می کند او بلافاصله با وسواس لباس او را درمی آورد . تمام این صحنه ها به گونه ای است که انتقاد غیرمستقیم به اسلام وارد کرده و دین را عامل بدبختی و بیچارگی معرفی می کند.
نکتۀ بعدی هنگامی است که نادر برای بنزین زدن ماشینش در میان آن همه مرد دخترش را می فرستد. وقتی که دختر میگوید (( همه نگام میکنن )) پدرش می گوید (( عیب نداره بزار نگاه کنن)) !!! دراین مورد نتیجه گیری با خودتان.
درقسمتی دیگر، راضیه خانم هنگامی که درمورد دکتر با خانم قهرایی درحال صحبت است می پرسد : ((دکتر مرده یا زنه؟)) این درحالی است که خانم قهرایی اصلا توجهی به این مسئله نداشت.
در روز دوم کار ، ابتدا راضیه خانم پنجره ها را می بندد و کرکره هارا هم می کشد . این نمایانگر چه چیز می تواند باشد؟البته اگر با دید غیراسلامی به آن نظر کنیم وی را فردی به دور از جامعه ، متحجّر و سخت گیر خواهیم دید که همیشه درخفقان به سر می برد.
هنگامی که پدر نادر از خانه بیرون میرود راضیه ابتدا چادر خود را می پوشد و به سرعت به دنبال او می رود درحالیکه چادر او را به زحمت انداخته است.
در صحنۀ دیگر راضیه به سراحت دروغ می گوید وآن هنگامی است که همسایه ی بالایی نادر که خانم مسنّی است از راضیه درخواست می کند تا زباله های خود را در سطل بگذارد و به پایین ببرد تا آب آن در راه پله ها نریزد. اما با کمال تعجب، راضیه می گوید که سرم گیج رفته و پلاستیک روی زمین افتاده است ،در حالیکه او زباله ها را بدون سطل به دخترش داد تا پایین ببرد.!!!! از این قسمت هم می شود بی فرهنگی راضیه خانم را به درستی فهمید در حالیکه آن همسایه (که ازقضا ایشان هم بدحجاب است) بسیار بافرهنگ تر است.!!!!
نکته ی دیگر در درون اتوبوس است ، جایی که راضیه با دخترش به سمت خانه میرود و حال خوشی ندارد. مطلب اینست که اگر توجّه داشته باشید درمیابید که تمام زنان داخل اتوبوس بدحجابند جز همین راضیه خانم که ازقضا حال خوشی هم ندارد .
در روز بعد هنگامی که راضیه خانم متهم به دزدی و اهمالکاری می شود، به خاطر گرفتن مزد آن روزش به هرجایی که دستش می رسد قسم می خورد ، از خدا و قرآن گرفته تا امام زمان و امام حسین. بعد هم آنقدر سماجت می کند که نادر ،ناچار به بیرون هلش می دهد.
در بیمارستان هنگامی که نادر با شوهر راضیه خانم منطقی و با آرامش صحبت می کند ، او بعد فهمیدن قضیه به جای پیگیری قانونی، بسیار آشفته شده و با نادر گل آویز می شود به صورتی که اگر کسی جلویش را نمی گرفت نادر را کشته بود. این هم از رفتار یک مرد مذهبی !!!
این آقای مذهبی که شوهر راضیه خانم است به دفعات حرف های زشت بر زبان جاری می کند و دائم مظلوم نمایی می کند و در هر لحظه می خواهد به نادر حمله ور شود. بعد هم مشخص می شود که همه ی این دغل کاریها تنها برای گرفتن پول دیه ازنادر بوده چرا که او مقدار بسیاری بدهکاری داشته است . وی هنگامی که اثبات حکم قتل جنین را در خطر می بیند با بی شرمی به مدرسه ی ترمه می رود و درآنجا یک دعوا راه می اندازد و خانم قهرایی بی چاره را تهدید می کند که چرا دردادگاه دروغ گفته ، و این درحالیست که یک قرآن به دست دارد و به آن قسم می خورد و آخر هم می خواهد که خانم قهرایی به آن قسم بخورد!!!. این کار نابخردمندانه ی او باعث تیرگی روابط خانواده نادر با خانم قهرایی می شود.
اما نکته ی قابل توجه اینست که در صحنه های حاضر یکی از احکام اسلام و قوانین جمهوری اسلامی بارها به تمسخر گرفته می شود و آن حکم سقط جنین بالای چهار ماه است که همانند قتل است و جریمه ی سنگینی به همراه دارد. دراثنای صحنه های فیلم این مطلب به وضوح دیده می شود آنگاه که قاضی در اولین بازجویی میگوید : بچه چهار ماه و نیم بوده یه آدم کامل به حساب میاد !!!!! یا هنگامی که به نادر می گوید : اتهامت قتله اگه اثبات بشه چهل ملیون دیه است!!! در جای دیگر مادر زن نادر می گوید : مگه جوون هجده سالشو کشتن ...!!!. این در حالی است که اغلب کشورهای دیگر چنین مبنایی در سقط جنین ندارند اما تنها در اسلام است که روح مقدس شمرده شده و جنین دارای روح، زنده به حساب می آید وتنها اسلام است که برای جنین زنده اهمیت قائل است و قتل او را قتل جسم وروح به حساب می آورد.
نکته ی منفی دیگر در جایی است که قاضی میخواهد حکم زندان برای نادر بنویسد چون متهم به قتل است و هیچ شرایط نادر را درنظر نمیگیرد و هرچه نادر دلیل می آورد که پدرش در خانه تنهاست و نمی تواند زندان برود قاضی قبول نمی کند و نادر بیچاره به زندان می رود.
تقابل گفته های دروغ که در فیلم گفته می شود بسیار قابل توجه است. دروغ نادر در مورد ندانستن حاملگی راضیه خانم بود. بعد از اینکه ترمه دروغ پدرش را فهمید از او پرسید که چرا دروغ گفته است؟ نادر درجواب می گوید که اگر راست می گفتم سه سال به زندان می رفتم و همچنین در آن لحظه عصبانی بودم و یادم نبود که او حامله است. ترمه بعد از شنیدن سخنان پدرش استدلال او را قبول میکند و از او می خواهد که همین ها را به دادگاه هم بگوید اما در جواب چه می شنود؟ نادر : ((قانون این چیزها حالیش نیست ، قانون میگه یا میدونستی یا نمیدونستی!!!!!!!)). در اینجا کارگردان با قرار دادن وجدان یک دختر معصوم و راستگو به عنوان قاضی، نادر را ازدروغش تبرعه می کند. اما در مقابل چه چیزی محکوم می شود؟ خوب معلوم است ،قانون جمهوری اسلامی !!!. در مقابل این دروغ ، اصلیترین پنهان کاری و دروغ فیلم از طرف راضیه خانم است . این پنهان کاری که در اواخر فیلم روشن گشت آن بود که در هنگام بیرون رفتن راضیه خانم به دنبال پدر نادر ، او با ماشینی تصادف می کند . راضیه خانم بعد آن جریان متوجه می شود که جنین دیگر حرکت نمی کند اما فرصت را غنیمت می شمرد تا چهل ملیون دیه را از نادر بگیرد. چطور می شود یک فرد متدین ،حاضر شود به خاطر پول اینچنین حقیقت مهمی را از اول داستان پنهان کند !!! . جالب اینجاست که شوهر او نیز وقتی متوجه می شود باز در گرفتن پول سماجت می کند و از دروغ گفتن برای پول ابائی ندارد و خود را به در و دیوار هم میزند !!! اینها در حالیست که خانواده ی نادر افرادی بافرهنگ و راستگو هستند و مثلا در جایی که خانم قهرایی از سیمین می پرسد که دردادگاه چه بگویم ، سیمین می گوید : به نظر من حقیقت را بگویید. با مقایسه ی صحبت های دوطرف ماجرای فیلم، راستگویی و صداقت و انسانیت خانواده ی نادر وسیمین نسبت به خانواده ی راضیه خانم بسیار سنگینی می کند.
در تاثیر گذاری فیلم بر روی مخاطب ، چند عامل بسیار تاثیر گذار می باشد . یکی ازاین عوامل آهنگهای غم انگیز فیلم است که تاثیر روحی بسزایی بر بیننده میگذارد و او را در جریان فیلم غرق میکند . دوم، حال و هوای غم انگیز و تیره و تار فیلم است که از ابتدا تا انتها ادامه دارد و کمتر صحنه هایی را می توان یافت که در آن شادی و خنده دیده شود. آخرین عامل نیز افراد بکار رفته در فیلم و مکانهای فیلم برداری شده است . در دادگاه فردی ژولیده و وحشتناک را می بینید که زنجیر به پایش بسته شده ، لباس زندان را پوشیده و دستش نیز بسته است . اینها همگی عواملی هستند که تاثیر بسیاری بر نتیجه گیری بیننده از فیلم دارند وهمانطور که در ابتدا نیز گفتم یک فیلم با توجه به کیفیت ساختش می تواند تاثیراتی عمیق را در سطح جامعه برجای بگذارد .
آخرین و مهمترین نکته ای که باقی می ماند انتهای داستان است. بعد از توافقات دو طرف پرونده مبنی بر پرداخت پانزده ملیون از طرف نادر و ختم ماجرا ، نادر از راضیه خانم می خواهد که به قرآن قسم بخورد که خود نادر باعث سقط جنین شده است . راضیه خانم نیزکه این کار برایش بسیار سخت بود در آخر راضی نشد قسم دروغ بخورد و پول حرام را قبول کند . در نتیجه نادر هم پول را نداد و زندگی اش به هم خورد. اگر با دیدی اسلامی به این قضیه نگاه کنیم می گوییم که راضیه خانم بالاخره راه درست را انتخاب کرد و حاضر به قبول پول حرام نشد. اما با توجه به این که تعداد بسیاری از بینندگان فیلم افرادی هستند که یا اعتقاد کاملی به اسلام ندارند و یا در جشنواره های خارجی و دیگر کشور ها این فیلم را دیده اند و مسلمان نبوده اند، اگر بخواهیم با دید آنها به قضیه نگاه کنیم به نظر شما عاملی که باعث شد راضیه خانم پول را قبول نکند و بیچارگی و بدبختی را به آن ترجیح بدهد و نیز عاملی که باعث شد تا زندگی نادر و سیمین از هم بپاشد وترمه یکی از آنها را انتخاب کند چه بود ؟ با این دید نظر من اینست : آن عامل بیچارگی و جدایی و مانع حل شدن مشکلات ((قرآن ، اسلام و قسم خوردن به قرآن ))بود. راضیه می توانست آن پول را بپذیرد و زندگی دو خانواده را سامان ببخشد، اما قرآن و اسلام بود که مانع شد و هم زندگی خانواده راضیه خانم را از هم پاشید و هم زندگی نادر وسیمین را .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حال می شود فهمید که چرا این فیلم در جشنواره های متعدد خارجی مقام های فوق العاده ای را کسب میکند و اینکه چرا این فیلم می شود رتبه ی اول بهترین فیلمهای خارجی جشنواره ی گلدن گلوب( که زیر نظر سلطان رسانه ای غرب و در آمریکا برگزار می شود.) مشخص است که غرب روی چه فیلم هایی دست می گذارد . وقتی چنین فیلمی( که به سیاه نمایی جامعه ایران پرداخته) درکشورهای دیگر به نمایش گذاشته شود بینندگان را نسبت به جمهوری اسلامی شیعی بدبین می سازد. در داخل کشور نیز همینگونه خواهد بود .
البته از جای دیگری نیز می توان به اهداف این فیلم پی برد و آن نامسلمان بودن کارگردان این فیلم است. مطمئنا شخصی که در جشنواره ای بین المللی با بازیگران و خوانندگان زن هالیوودی به راحتی دست می دهد و با آنان و درکنار آنان عکس می گیرد نمی تواند مسلمان باشد.
والسلام علیکم ورحمت الله
محمد عرفان رازقی


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد