پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

حرف حساب این آقایان چیست؟

از سخنرانی سید حسن خمینی تا سخنرانی استاندار همدان، یعنی در فاصله‌ای یک و نیم ساله این اتفاق که عبارت باشد از قطع کردن سخنرانی یک نفر با عبارات ناشایست، سه بار در سطح بالای سیاست ایران رخ داده است. نه این که پیش از این چنین نبوده و پس از این چنین نخواهد بود، بلکه این سه بار، متأسفانه نشان‌دهنده آغاز دوره جدیدی از انحراف است.



در ادامه مطلب حتما بخوانید

رمول کار ساده است. هزینه و امکانات زیادی هم لازم ندارد؛ اما لابد سود بسیاری دارد که به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد. کمی به طرف مقابل بستگی دارد، ولی پاسخ قطعی است.

برخی «سوپر انقلابی»‌ها کوتاه زمانی به میدان می‌آیند و دوباره محو می‌‌شوند. صحنه هم، جای شلوغی است که مردم فراوانی جمع شده‌اند و مجبور می‌شوند صدای گوشخراش این جمع بسیار کوچکتر را بشنوند. چه صدای این معدود از سر حق باشد و چه ناحق، کار خودش را می‌کند. ناطق را ساکت می‌کند و گوش خلق را می‌خراشاند.

به گزارش «تابناک»، از چهاردهم خرداد 89 تا 9 دی 1390 یعنی در فاصله‌ای یک و نیم ساله این رخداد، سه بار در سطح بالای سیاست ایران روی داده است؛ نه این که پیش از این چنین نبوده و پس از این چنین نخواهد بود، بلکه این سه بار متأسفانه نشان دهنده آغاز دوره جدیدی از این شکل رفتارهای نامقبول است.

ساده است. برخی در جایی نزدیک به ناطق، در یک جمع بزرگ می‌نشینند و گاه بدون مقدمه از سر جای خود بلند می‌شوند و شروع به شعار دادن می‌کنند و حتما هم تأثیر می‌گذارد؛ حتی اگر به این دلیل باشد که ناطق غافلگیر می‌شود.

سخنران اول، سرخ و سفید شد و سخنش ناتمام ماند، ولی دلجویی رهبر بزگوار انقلاب از وی در همان صحنه، شاید کسی را متنبه کرده باشد. دومی هم که سرسختتر است و در داخل و خارج از این سر و صداها زیاد دیده است، سخنش را ادامه داد. آخری هم استاندار همدان بود که شاید چون تحمل فریاد و شعار را نداشته و یا این که نماز جمعه را جای بحث و دعوا نمی‌دانسته، سخنانش را نیمه کاره رها کرده است.

امام جمعه همدان هم پس از 25 دقیقه التماس دیگران و آن گونه که خود گفته به حرمت خون شهدا، حاضر شده است که نماز جمعه را بخواند. راستی، دو دو گفتن‌های صحن مجلس از همین جنس نیستند؟ ورود به سفارت یک کشور چه؟

این نوشته برای گفتن مجیز این یا تملق آن نیست، چرا که تملق، گفتنش از بی‌ریشگی است و شنیدنش و تحمل کردنش، دست‌کم از مرض خودشیفتگی خبر می‌دهد. روشن آن که نه می‌خواهد مجیز سید حسن خمینی را بگوید، نه اهل تملق به درگاه ریاست جمهوری است و نه حامی گروه انحرافی! که به ظاهر در این حمله سوم هدف قرار گرفته است.
 
ترس و ناراحتی از این است که زورگویی کلامی و شعاری در اجتماعات بزرگ که روش غیر منصفانه و در عین حال به شدت تفرقه انگیز و فاسدی است به رویه مکرری تبدیل شود که این و آن برای رسیدن به مقاصد سیاسی و جناحی چه بسا نا به حق خود از آن استفاده کنند.

این فریادها و شعارها، راه خفه کردن صدای دیگران است. نعره‌ها برای اینند که صدای دیگران شنیده نشود. آیا خود سخن حقند و از سر حق طلبی و حق‌گویی برآورده می‌شوند؟ هر کسی که امروز از چنین رفتاری خوشحال شود، دیر نباشد روزی که خود به آن گرفتار شود.


نکته: تعبیر «سوپر انقلابی» برگرفته از سخنان امام جمعه محترم همدان است؛ البته ایشان تعبیر دیگری هم درباره این افراد به کار برده بودند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد