پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

پایگاه تحلیلی - اطلاع رسانی عماریون

ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم

جریان های انحرافی در زمان امام هادی(ع) چه جریان هایی بودند؟


آشنایی با دوران امامت امام هادی(علیه السلام) در ویژه نامه خبرآنلاین

در دوران امام هادی (علیه‌السلام) بعضی از افراد و گروه‌های فرصت‌طلب با ادعاهای دروغین و نشر مطالب بی اساس سعی در ایجاد اختلاف میان مسلمانان و گمراه کردن آنان داشتند، این گروه‌ها به چند دسته تقسیم می‌شدند:


برای مشاهده این پست فوق العاده به ادامه مطلب رجوع کنید

ادامه مطلب ...

22 حدیث اخلاقی از امام هادی (ع)


امام هادی (ع) می فرمایند:


*شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود.


*از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى ، صمیّمیت و محبّت مجوى . همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى ، نصیحت و موعظه طلب نکن ، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.


*حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد. تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد. عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد. بخیل بودن بدترین اخلاق است ؛ و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

*مسخره کردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.
*دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

* مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

* یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى علیه السلام سؤ ال کردم : چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود؛ بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟
امام علیه السلام فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.


برای بهره بردن از بقیه احادیث به ادامه مطلب رجوع کنید

ادامه مطلب ...

شرح روایتی از امام باقر‌(ع) در کلام رهبری


رهبر معظم انقلاب در بیان شرح روایتی از امام باقر‌(ع) به تبیین صفای میان شیعیان پرداختند.


معظم‌له با اشاره به روایت مذکور در کافی ج2 ص174 بیان داشته‌اند: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ یَجِی‏ءُ أَحَدُکُمْ إِلَى أَخِیهِ فَیُدْخِلُ یَدَهُ فِی کِیسِهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِکَ فِینَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَیْ‏ءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاکُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».

فى الکافى، عن الباقر(علیه‌السّلام)؛ «أیجى‌ء احدکم الى اخیه فیدخل یده فى کیسه فیأخذ حاجته فلا یدفعة». حضرت امام محمد باقر(علیه‌السّلام) از یکى از اصحابشان سؤال می‌کنند - «که این مقدمه دیگر ذکر نشده که آن صحابى که بود و چه سؤالی کرده بود و از کجا آمده بود؛ اینها دیگر توى این روایت نیست» - که آیا در آنجائى که شما هستید، وضعیت اینجورى است که یکى از شماها دستش را توى جیب برادر دینى‌اش بکند و هر چه که لازم دارد، از توى جیب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به این حد رسیده‌اید که جیبتان براى همدیگر رایگان باشد؟


در ادامه مطلب حتما بخوانید

ادامه مطلب ...

فاطمه فاطمه است/مادر روزت مبارک


از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است.فاطمه یک زن بود ، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد.تصویر سیمای او را پیامبر ، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.

 

وی در همه ابعاد گوناگون ((زن بودن)) نمونه شده بود.

مظهر یک دختر در برابر پدرش

مظهر یک همسر در برابر شویش

مظهر یک مادر در برابر فرزندانش

مظهر یک زن مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش

 

وی خود یک امام است.یعنی یک نمونه مثالی ، یک تیپ ایده آل برای زن ، یک اسوه ، یک شاهد برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند.او با طفولیت شگفتش ، با مبارزه مدامش در دو جبهه داخلی و خارجی ، در خانه پدرش ، خانه همسرش ، در جامعه اش ، در اندیشه و رفتار و زندگی اش ، چگونه بودن را به زن پاسخ می داد.

نمی دانم از او چه بگویم ؟ چگونه بگویم ؟ خواستم از بوسوئه تقلید کنم ، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی ، از مریم سخن می گفت.گفت هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم ، داد سخن داده اند.هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب ، ارزش های مریم را بیان کرده اند.هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان ، در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاه شان را بکار گرفته اند.هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان ، چهره نگاران و پیکره سازان بشر ، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند.اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندی های همه در طول این قرن های بسیار ، به اندازه این کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را بازگویند که :

((مریم مادر عیسی است))

 

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم :

خواستم بگویم

فاطمه دختر خدیجه بزرگ است

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

فاطمه دختر محمد (ص) است

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

فاطمه همسر علی (ع) است

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

فاطمه مادر حسنین است

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم

فاطمه مادر زینب است

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.

 

                                                  فاطمه ، فاطمه است.


منبع:کتاب فاطمه فاطمه است-دکتر علی شریعتی

جوانی که با دیدن مختارنامه شیعه شد


"هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند."

 

به گزارش رجانیوز به نقل از شیعه آنلاین، "درّزاده" جوان باهوش و با استعداد است. وی در شهرستان نیکشهر تحصیل می کند و بیش از یک هفته است که به مذهب اهل بیت (ع) گرویده است.

او درباره چگونگی شیعه شدنش چنین می گوید: از زمانی که فیلم مختار از تلویزیون پخش می شد هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند که دل هر سنگی را آب می کرد.

آنجا که امام حسین (ع) و اصحابش نماز می خواندند و آن لعنتی ها به طرفشان تیر پرتاب می کردند دلم شکست و اشک هایم برروی گونه هایم سرازیر شد. به خود گفتم مگر امام حسین (ع) نوه پیامبر نبود؟ مگر پیامبر جلوی اصحاب نوه های خود را احترام و نوازش نمی کرد؟ مگر نه این است که نگه داشتن احترام فرزند احترام به پدر و جد است؟ مگر در قرآن کریم پیامبر نفرموده: از شما هیچ اجر و مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم مگر اینکه نزدیکان من را دوست بدارید؟ پس چرا اینگونه فرزندان پیامبر (ص) را به فجیع ترین وضع به شهادت رساندند؟ مگر چه جرمی مرتکب شده بودند؟


در ادامه مطلب بخوانید

ادامه مطلب ...

نامه ای به امام زمان(عج)


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ،سلام من به سلطانی  که سالیانی سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است سلام  من به مولایی که بندگان همچو منش عنان خودخواهی را به دست گرفته اند وزردل را بازنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها دلبری به امید دلی نشسته است.

 ای مولای من براوراق گنجانده تاریخ ورقهایی از آنانی باصورت بی سیرتی صدای رهگذری که ندای آشنا را برزبان داشت ونوای آشنا را به گوشهای دل نوا می داد نمی شنیدند ونمی دیدند که یوسف شدن درزیبایی صورت نیست  بلکه زیبا شدن در یوسف  سیرت بودن است  وای آقای من بهانه دلم ازنوایی است که باید یوسف شدو دید که کارد به استخوان اثر نمی کند.

آقای من هنوز نمی دانم  که جمعه ها بها هستند یا بهانه وهنوز نمی دانم که ندبه ها ندا هستند یا نشانه وکمیت کمیلم برسبزه زارهای دل به تندی می تازد راه را گم کرده است یا نه شاه راه را می داند وبه بیغوله می رود وهرجمعه که می گذرد سر در زنخدان می گذارم ودرزندان دل خویش با زنده ای زمزمه می کنم زبان ،بهانه ای دوباره ازامام زمان خویش دارد  ای شهسوار شبهای بدون سحر وای مونس همدم یتیمان بدون پدر آقای من جاده سبز انتظار بااستقبالی دلهایی همراه است که کمیت کمیلشان لنگ می زند ونوای ندبه اشان دلی رابه چنگ نمی زند.

 آقای من دوست دارم در سرزمین دل خبر ازآشنایی گیرم که بااو آشتی کنم وبگویم که دگر گناه نمی کنم ،حرام رانگاه نمی کنم ،پابه هرجایگاه نمی کنم وپناه به هرپناهگاه نمی کنم .

ای آقای من حق داری ادعای شیعه شیفتگی می زنیم وحرم وپاکی دل را که جای نامحرمانه نیست به هرنامحرمی محرمی می کنیم وباخبرداری ،خودرابه خبری می زنیم وپاکی دل را که قدم انتظار باید محرمش باشد وهرناشایستی شایسته می پنداریم وبا این حال باز می گوییم منتظرت هستیم  .

ای مولای من  انتظار واژه ای است که دل رابه انقلاب وا می دارد که دربرابر اهریمن های درونی ووسوسه های درونی به پا می خیزد ونشان می دهد انتظار واژه ای است پاک ومقدس ومدال وتاج وتختی بی مانند است که فقط منتظر می تواند ازآن بهره ببرد .

ای مولای من می دانم اگر علم عشق را برپا می کنی وباز دلت را الم می کنی  وپاکی دل رابه ناپاکان می سپاریم وبه روی خود نمی آوریم که توخود می بینی ومی دانی احوالمان راو،خود رامدهوش می کنی .

ای آقای و مولای من این  صخره های گناه دل رابه سخره می گیرند وشمیم انتظار را که جزء برمنتظران شادابی وطراوتی ندارد به باد وزانی تشبیه می کند که ازسرزمین خزان می وزد.

ای آقای و مولای من جویبار اشک دیگر دریا را می طلبد که شاید امید رمیده دل غایبی بشکسته به ناخدای دریا برسد وبگویدجویبار هم به دریا می ریزد وعطر یار را از سرزمین آشنایی به مشام جان برساند .

ای آقای و مولای من خوب شدن وباتو بودن سرمایه می خواهد که سرزمین دل به دنبال آن  است  ولی هرکجا که می نگرد ازعطشناکی خود به سرابی می رسد وباز تشنه تر از قبل به امیدی دوباره می گردد واما نمی داند این سرمایه کلمه ای است که عشق تورا در درون خود گنجانده است.

ای آقای و مولای من می دانم دیدن این چنین یوسفی دل یعقوبی را می خواهد که بانابینایی چشم با روشنی دلی پرنور بگردد وکنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور برمشام آن پیر کنعان برساند وبگوید که انتظار کلید برگشت یوسف به شهر کنعان بو د.

ای آقای و مولای من پنجره دل را به سوی خورشید انتظار باز می کنیم تاشایدخبری از آشنا ترین آشنای هستی که دردل سیه وتاریک من گم شده است دریابم وندایی راکه از آهنگ خوش ندبه جمعه بامضمونی باذکر یابن الحسن یابن الحسن است به تو هدیه کنم .

ای آقای  ومولای من چشمانم بهانه می گیرند که چقدر به جاده انتظار نگه کردیم وهرروز از نسیم دل خبرزآشنا گرفتیم وخیره شدیم باز هم جزء آن نسیم که خبری انتظاری دوباره داشت ندیدیم .

ای آقای  ومولای من جمعه رامیعادگاهی می دانم که وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد.